آنچه قرآن کریم در پی ترویج آنست، وفای به میزان می باشد.
«. أَوْفُوا الْمِکیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ.»[1]
پیمانه و وزن را به عدالت، تمام دهید.
وفای به ترازو مقید به قسط شده است و بنابراین مراد از آن حالتی است که بر هیچکدام از طرفین معامله خارج از عقدی که بسته اند زیانی وارد نشود و بایع به تمام ثمن خود و مشتری به تمام مبیع برسد. ولی از باب یقین به انجام کار (مقدمه علمیه) سفارش های زیادی در اخبار و احادیث مبنی بر میل ترازو به جانب مشتری و به اصطلاح چرب نمودن آن وارد شده است، توجه کنید:
قال الصادق علیه السلام:
«لایُ الْوَفاءَ حَتّی یمیلَ الْمیزانُ»[2]
وفا صدق نمی کند مگر اینکه ترازو مایل شود.
و نیز آمده است:
«لایُ الْوَفاءَ حَتّی یرْجَحَ»[3]
وفا صدق نمی کند مگر اینکه جانب طرف مقابل ترجیح داده شود.
کم فروشی به ظاهر بر سرمایه کم فروش می افزاید، ولی در واقع از برکت کسب او کاسته و سرمایه او را با مخلوط شدن به حرام تباه می کند. و طبعاً وفای به میزان موجب برکت کسب می شود.
حضرت امیر علیه السلام در بازار بر قصابی گذشت که گوشت در ترازو کرده و به دخترکی می فروخت، دختر به قصاب می گفت: مقداری اضافه کن، ترازو را چرب تر نما.
حضرت امیر علیه السلام به قصاب متوجه شد و فرمود:
«زِدْها فَانَّهُ اعْظَمُ لِلْبَرَکةِ»[4]
بر آن بیفزا که برای برکت نافع تر است.
علاوه اینکه کم فروشی غالباً با گناهان دیگری چون خیانت، ی، دروغ و .
توأم است و هر کدام از اینها گناه کبیره بوده و سرنوشت همه عذاب قهر الهی است.
قرآن کریم بعد از بیان حرمت کم فروشی می فرماید:
«أَ لا یظُنُّ أُولئِک أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»[5]
آیا آنها باور ندارند برانگیخته می شوند.
علاوه بر آنچه گذشت، بیان عذاب «فّجار» در پی این آیات و نیز عذاب قهرآمیز قوم هود، دلالت بر سرنوشت شوم کم فروشان در قیامت می نماید.
ناگفته نماند، کم فروشی خاص تجّار به معنای مصطلح نیست، بلکه هر نوع تقلیل فعالیت برای حقوق بگیران و اجیران، و انجام عمل ناقص و غیرمطابق با قرارداد چه از نظر کمّی و یا کیفی، کم فروشی بین می باشد.
پی نوشت ها
درباره این سایت