یـکـی از رزمـنـدگـان اسـلام دربـاره شـهـیـد غـلامـحـسـیـن افـشـردی نقل می کند:
دیدم از بچه های گردان ما نیست ، ولی مدام این طرف و آن طرف سرک می کشد و از وضع خـط و بـچـه ها سراغ می گیرد. آخر سر کفری شدم با تندی گفتم : اصلا تو کی هستی این قدر سین جیم می کنی ؟ خیلی آرام جواب داد: نوکر شما بسیجی ها.286
شهید همت حتی زمانی که می توانست از امکانات رفاهی بهره مند شود به نیروهایش توجه می کرد و مانند آنان می زیست .
اردوگـاه شـهـیـد بـروجـردی در قـلاّ جـه اسـلام آبـاد بـرپـا شـده بـود. اوایـل پـایـیـز سـال 1362 بـود و شـبها سرمای هوا دو چندان می شد. گاهی باد سرد می وزیـد؛ از آن بـادهـا کـه پـایـه هـای چـادر گـروهـی را تـکـان مـی داد. داخل چادرها تا حدودی گرمتر بود؛ ولی باز هم نمی شد با یکی ، دو پتو خوابید!
دو روز بـود کـه حـاج همّت در اردوگاه حضور نداشت . وقتی به اردوگاه برگشت ، متوجّه شد که نیروهای چند گردان از اردوگاه خارج شده اند.
پرسید: ((گردانها کجا رفته اند؟))
ادامه مطلب
درباره این سایت